اشعار آرزو حاجی خانی (مجموعه غزل 5)

نام مجموعه: کافه تر لبهات(چشمت)

اشعار آرزو حاجی خانی (مجموعه غزل 5)

نام مجموعه: کافه تر لبهات(چشمت)

3

شب‌های قدرم پشت سر آمد، خدایا هیچ،
کاری به میل من نکردی و دعاها هیچ…

دل، حرف اول را پس از دیوانگی می‌زد
اما رسید ایمانمان، از عاشقی تا هیچ

یک‌بار اگر تسلیم دل باشی، مرا کافی‌ست
بگذار تا تو خوب‌تر باشی، ولی ما هیچ

یک‌بار اگر تسلیم دل باشم، تو را کافی‌ست؟
در پاسخ من گفته بودی: یا همه یا هیچ

گفتی: اگر کامل نباشی، نیستم در عشق
جز اینکه ماندی در خودت، دلسرد و تنها هیچ

هر شب پس از دل بی‌قراری‌ها، چه می‌خواهی
با اشک‌هایت، داده بودی پاسخم را: هیچ

خوابیده پشتِ “یا همه یا هیچ”، شیطانی
یعنی بگویی مهربانی‌هایِ حوا، هیچ!

در اوج طوفان دلم، قلب تو آرام است
مانند موج ساحل‌ت، در چشم دریا، هیچ

حد وسط را می‌گرفتی، عشق قدرت داشت
چون شعله‌ای خاموش ماند اینجا و آنجا هیچ

این روزها هم می‌رود، چون انتظاری گرم
یک دوستت دارم بگو، رد شو و فردا هیچ


آرزو حاجی خانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد